چرا بیدل در ایران دیر مطرح شد؟
قسمت دوم
بعد از تحقّق این انقلاب و با به دست آمدن فضایی کمابیش به فراغت نزدیک ، شاعران و منتقدان ایران، وقت برای کاوش در آثار قرون 11 تا 13 هجری و پیدا کردن آثار ارزشمند و نوین این قرن ها پیدا کردند .
بی شک این شاعران نو نیز خود مقدّمه ای از آن انقلاب بزرگ محسوب می شوند. مقدّمه ای که منجر به ظهور نیما شد. از این چشم انداز، شناخت بیدل هم مهم شد و واجب و هم خطرناک!
و شاعران ادیب پارسی همواره این هشدارها و اخطارهای ادبی را یادآور می شوند. می توان گفت حتّی درک عمیق بیدل در دوره انقلاب ادبی نیما و پس از آن خطرناک بود. و اگر کسی بیدل را هم درست شناخته بود، زمان زمان معرّفی او نبود، خطرناک از این حیث شاید که هنوز مکتب شعر نیمایی به رسمیّت شناخته نشده بود و ممکن بود که این موج تنومند را موج دیگری بشکند و از مسیر خود منحرف کند!
و بیدل با آن تخیّل عظیم آبادی اش می توانست حتّی امر را هم بر معتقدان و هم منکران شعر نیمایی مشتبه کند! این بود که دکتر شفیعی هشدارباشی عظیم ، پیرامون آثار بیدل عرضه داشت. به بیان دیگر بیدل معدنی از طلا بود که می بایست با اتّکا به وسایل و مقدّمات کار به استخراج آن دست زد، نه با تبر و چکش و با دست خالی.
هشدار باش دکتر شفیعی در دوره ای که عدّه ای بر اثر عدم دریافت ژرف ساخت انقلاب ادبی نیما – وارد حجم و بازی های زبانی شده بودند و می رفت که شعر را از زندگی و زندگی را از شعر دور کند، هشدار یک معلّم دلسوز ادبیّات بود.
به هر روی عدم توجّه به بیدل نوگو در ایران و حتّی گاه به لغزش های او اشاره کردن همه از حیث پاسداری از انقلاب بزرگ پارسی و توجّه به نوگرایی بود. و دیدیم که پس از آن که – تمام و کمال- حقّ انقلاب پرداخته شد ، اندیشه های بیدل با توجّه به ژرف ساخت شعر فارسی در عصر جدید به میدان آمد. اگر چه در همان روزگار نیز بسیاری از شاعران ایرانی بیدل را در کنج فقر و خلوت شب های تار با خود مرور می کردند!
امروزه از جهت ظاهر تخیّل و باطن تخیّل شعر جدید پارسی، نه تنها شعر بیدل خطر ندارد که ضروری است تا به آن پرداخته شود. پیِ شعر نیمایی افکنده شد و داربست هایش بالا رفت و طاق آن زده شد و حیاط آن ساخته آمد و و هر روز مدرسه و آب انبار و کوشک و بالاخانه ای بر آن افزوده شد.
بی گمان هنگام شناخت بیدل برای پارسیان بسیار مهم بود. که هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد.
تصوّر بفرمایید که اگر نیما پس از دوره بیدل یا بیدل پس از ظهور نیما بود در عرصه شعر پارسی چه اتّفاق بزرگی می افتاد؟
جان مطلب این که در دوره پس از بیدل ، شعر و زندگی قوم ایرانی در تدارک تهیّۀ انقلابی نو و نوتر در عرصۀ ادبی بود و چشم به جلو داشت نه به عقب. این بود که هر که در پشت سر بود ، برای مدّتی از نظر دور ماند و بیدل هم از این قاعده مستثنی نبود. و این عمل به حقد و یا به نادانی نبود. عملی بود آگاهانه، توام با صدق و صفا و برخاسته از شعور و آگاهی.
دوستان شاعر و ادیب هندی و افغانی کاش متوجّه این دقیقه باشند. سرانجام ، همین شاعران نیمایی در فرصتی مناسب بیدل را پرده از رخسار برگرفتند و حتّی به هنری ترین شکل ممکن و درونی از او تاثیر پذیرفتند و نه تنها او را قبول کردند که داشتند، بل بر روی سر گذاشتند و بر روی چشم.هم از این روست که شاعر بزرگ و پرآوازه و صاحب سبک معاصر ایرانی استاد علی معلم دامغانی در غزلی که متعلّق به روزگار جوانی وی نیز هست بیتی چنین متواضعانه دارد:
بر سخن غالب نشد چون ما معلّم! تا کسی
ریزه خوار خوان عبدالقادر بیدل نشد!
و ایهام زیبای غالب و غالب شدن و این که غالب شدن لازمه اش ریزه خواری خوان بیدل است نکته ای ست عمیق که نشان می دهد بیدل تا چه پایه و مقام در ایران و در بین بهترین شاعران جایگاه و مقام دارد.
همچنین روانشاد دکتر سید حسن حسینی که وی را سیدالشعرای شعر انقلاب نیز می نامند و از اعجوبه های شاعری و نقد این روزگار است که از کوچش هنوز چند سالی بیش نمی گذرد در شعر و در تفکّر و در شیوه کلام و مرام بیش از هر شاعری با بیدل – آن هم نه به شیوه تقلیدی که به طرز ابتکار و خلاقیّت همدلی و همراهی کرده است. کتاب بسیار ارزشمند (بیدل ، سپهری و سبک هندی) وی به شیوه ای نوین از شیوه های خلاقیّت و مدرنیسم بیدل و سپهری پرده بر می دارد و اندیشه های این دو شاعر بزرگ و خلّاق ادب پارسی را به شیواترین زبان به رخ می کشد. .... ادامه دارد