1

چه بی وداع می گذرد اسفندماه

از حوالی حالم

کاغذ بیاورید عریضه بنویسم

برای بهار...

تصدقت بشوم فروردین !

سرت را بپا

دارد تیر می بارد از همه جا!

2

عروسی باران است و

عروسی هاجر

و شرشر شعر

بر سر شهر

عروسی شعر است و

عروسی باران

و تو که می روی به خواستگاری دریا

و من که آمده ام

پاگشا کنم این باران را

3

تنها تو می توانی مادر!

در این زمستان ها

کلاه ببافی برای کوه

دستکش برای درخت

و شال گردنی

برای رودخانه های جهان!